شادیساشادیسا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

فرشته کوچک ما شادیسا

لپه کوچولو

امروز داشتم یه مجله که خاله فافای مهربون برام خریده بود میخوندم. رشد نی نی کوچولو رو توی هفته های مختلف نوشته بود. امروز ٦ هفته از وقتی که مهمون دل مامان شدی میگذره. اونجا نوشته بود که قلب کوچیکت داره پمپاژ میکنه و جوانه های دست و پا شروع به شکل گیری میکنن. آخه هفته قبل دستگاه گوارش، ستون فقرات ، قلب، مغز و رگهای خونی شروع به پیدایش کردن....وقتی خوندم که تو فسقلی نازم الان ٦ میلی متر طول داری سریع خط کش در آوردم و با دقت نگاه کردم.... خدایا یعنی ممکنه کوچولوی من توی این سایز و ابعاد باشه و قلب کوچولوش بزنه؟ تو ذهنم اومد الان اندازه ی یه عدسی ولی خط کش رو که خوب نگاه کردم دیدم نه! دونه ی عدس از این یه کم بزرگتره. واسه...
19 دی 1390

من مادر شدم

خداوند مهربون هزاران بار شکرت که منو لایق دونستی و من هم مادر شدم.... کلمه " مادر " همیشه برام مقدس بوده، یه بار معنایی فوق العاده والا داره ... هربار وقتی به گوشم میخوره : " مادر " برام تداعی کننده فداکاری ، از خود گذشتگی ، مهربونی بدون چشم داشت ، خواستن همه ی خوبیها برای دیگران و ...... است. این کلمه خیلی برام ارزشمنده حالا باورم نمیشه من هم مادر شدم!!!!!‌ من که همیشه ته تغاری و عروسک خانواده بودم ، الان یه نی نی کوچولوی چند سانتی توی دلمه....... خدای مهربون خودت حافظ و نگهدارش باش.... به من هم قدرتی بده که مادری توانا و دانا باشم... آمین ...
11 دی 1390